غنیـمت
همسایۀ ما دیروز
پرواز سیمرغ را در افق دید
و کارت نان گرفت
کارتش را دیدم
رنگ سبز داشت
بوی امپریالیزم میداد
همسایه دست افشان میگفت
تا دو ماه دیگر
شب در میان
خـــدا مــــهربان
دلم برایش سوخت
بیچاره نمیدانست
که مــــهربانی خــــدا را
تفنگــــداران سرزمین غـــنیمت
دیریست تاراج کرده اند
شهر کابل سنبله 1372